موضوع اصلی | ادبیات و شعر | |
---|---|---|
موضوع فرعی | رمان خارجی | |
نویسنده | مارگریت دوراس | از این نویسنده |
ناشر | نیلوفر | از این ناشر |
مترجم | شیرین بنی احمد | از این مترجم |
نوبت چاپ | 1 | |
سال چاپ | 1400 | |
شابک | 9786227720099 | |
نوع جلد | شمیز | |
قطع | رقعي | |
وزن | 204 گرم | |
تعداد صفحات | 149 صفحه |
من نشسته بودم و گوش میدادم به خاطرهها، اندیشهها، رهاشدن و ازبین رفته تدریجی بدگمانی ذاتیاش خودمحور بود، مغرور، یکدنده و پرحرف، و با این حال، برخی اوقات قادر به نرمی و محبت، کمرویی، خندههایی ریز قاهقاه خنده. یکباره گویی کنجکاوی مقاومت ناپذیر، حریص و تقریبا کودکانه، سرذوق میآوردش.
هنوز آخرین دیدارمان را به یاد میآورم. تلویزیون، کمی دورتر توی سالن، مثل همیشه روشن بود و چهرۀ مارگریت خسته به نظر میآمد، گویی در عرض چند رو باد کرده بود.
میخواست همهچیز را دربارۀ من بداند. همانطور پشت سرهم سوال میکرد میخواست از زندگیام برایش تعریف کنم، از عشقها یا مثل خودش به تفصیل از مادرم حرف بزنم. با لبخندی که از همان هنگام دور مینمود به من گفت«مادر تا دمآخر مجنونترین و پیشبینی ناپذیرترین کسی باقی خواهد ماند که در تمام عمر دیدهام.» -لئوپولدینا پالوتا دلاتوره
آخرین بریده ها
افزودن بریده کتاب