موضوع اصلی | ادبیات و شعر | |
---|---|---|
موضوع فرعی | رمان خارجی | |
نویسنده | آلینا برونسکی | از این نویسنده |
ناشر | ثالث | از این ناشر |
مترجم | مهشی میرمعزی | از این مترجم |
نوبت چاپ | 1 | |
سال چاپ | 1400 | |
شابک | 9786004056250 | |
نوع جلد | شميز | |
قطع | رقعي | |
وزن | 196 گرم | |
تعداد صفحات | 204 صفحه |
حدس میزدم که مادربزرگ نباید چیزی بفهمد. او به دلایلی بسیار بیاهمیتتر مثلاً وقتی سر شام خردهنان از دست پدربزرگ میریخت، تهدید میکرد که او را میکُشد.
ششساله بودم و با عشق هم آشنایی داشتم. در مهدکودک در روسیه پشت سر هم عاشق سه مربی شدم. گاهی هم همزمان عاشق چند نفر بودم. در ساختمان نُهطبقهای که قبل از مهاجرت در آن زندگی میکردیم، دختری زیر هجده سال نبود که دستکم مدتی به او نظر نداشته باشم. وقتی مادربزرگ در خیابان متوجه نگاههای من به موج دامنها و دماسبی آنها میشد، دستش را جلوی چشمهایم میگرفت و میگفت «چشمهات درنیاد! هیچوقت یکی از اینها نصیبت نمیشه.»
آخرین بریده ها
افزودن بریده کتاب